قلبم ببار

اشعار و دلنوشته های مهدی صارمی نژاد

قلبم ببار

۱۱ بازديد
دلنوشته قلبم ببار-مهدی صارمی نژاد
قلبم ببار

باران که شدى مپرس، این خانه‌ی‌ کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه‌ یکیست
باران که شدى، پیاله‌ها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه‌ یکیست

باران که می بارد؛
میشوید
پاک میکند
میبرد

دلت که بارانی شود؛
برای همه،،،،،،ستارالعیوب،،،،،،میشوی

١.گناه دیگران رو میشویی آنجاکه همه از او بد میگویند و تو میگویی من ندیده ام!

٢.خطای دیگران را پاک میکنی آنجاکه همه به او خیره هستند تا عیوبش را بیابند و تو چشمان همه را به خوبیهای گذشته اش معطوف میکنی!

٣.اشتباه دیگران را از یادت میبری آنجاکه همه منتظرند تا به زمین گرم بخورد و تو با گرمی دستش را میگیری تا از زمین بلند شود و از تو نخورد.


حلالم کنید با شما از ستاریت خدا گفتم و خودم عریانم.

باران که شدی...