آرشیو فروردین ماه 1403

اشعار و دلنوشته های مهدی صارمی نژاد

خدای رحمت

۱۱ بازديد
مهدی صارمی نژاد//mehdi sareminezhad
الهی سپاس تو گویم، که تو قادری
زمین و زمان را به حق خالقی

الهی تو بخشنده هستی،تویی مهربان
تویی حکم فرمای روز جزاء

الهی پرستش برای تو نیک
گدایی و خاری به پیش تو نیک

الهی هدایت بفرما تو ما را کنون
به قرآن و انجیل، کتاب زبور

الهی به لطف و به رحمت ز ما
بگردان تو رو از گنه های ما

الهی شگفتم به خلقت ز توست
شگفتم ز دریای پر مهر توست

چه خوش آفریدی تو انسان خاک
چه نیکو سرشتی تو الزام آن

قسم خورده ای بس به سینای طور
به انجیر و زیتون به دنیای نور

تویی برترین خالق آسمان
تو زیباترین نام هر دو جهان

تو سوگند خورده ای به ایمان راست
به خلقت، به آدم، به حوای پاک

الهی به کردار نیک و به خورشید صبح
فرودم مگردان چو مردان خُرد

مهدی صارمی نژاد

دالان Long Passage

۱۵ بازديد
SAREMINEZHAD/مهدی صارمی نژاد

وقتی همه جا ساکت هست
فکر میکنم آرامم
وقتی همه چیز آرام هست
فکرمیکنم تنهام
اما
وقتی تنهام من هستم و یک دالان
ابتدایش من هستم و انتهایش ایمان
زیرا
تاچشم کار میکند در دنیا
غم هست و
غصه هست و
ایذاء

خدایا...
فقط تو هستی پناهگاه من
کاش برسم به ایقان





کمی انسان بودن را تجربه کنیم

مهدی صارمی نژاد

شعر امید Hope

۲۰ بازديد
مهدی صارمی نژاد/mehdisareminezhad
از خدا خواستم فردایی دگر
پس بدو بستم امیدی دگر

در نهانم آرزوها کاشتم
من به فردایی دگر چشم داشتم

چونکه خود را اینچنین پنداشتم
سوختم از آنچه دیروز داشتم

من گسستم آنچه بد میداشتم
پاره کردم، جور دیگر بافتم

ساختم من بار دیگر راه خود
از درون توده افکار خود

در درون خویش دریا ساختم
سنگ ها را در کَفَش انداختم

از شکست ها پلکانی ساختم
بازوانم را قوی تر ساختم

خوب میدانم که فردای کنون
مثل امروز است، قدرش را بدون

مهدی صارمی نژاد

خاک برگزیده

۲۱ بازديد
مهدی صارمی نژاد/sareminezhadوقتی خداوند جلیل
با قدرت عین و یقین

از عالم علم و یقین
فرمان می داد بر امین

گفتا که خاکی برگزین
از عمق پهنای زمین

پس آب را دادند و طین
گفتا سُلاسه ور بچین

از روح خود در او دمید
وز خاک آوردش پدید

پس علم دادندش و دین
از حاصلش امد به کین

پس عشق در او شد پدید
تسخیر دنیا را بدید

او دیدگانش را گشود
جز یک صراط راهی نبود

از نسل خود راضی نبود
او از درون آهی نمود

ما نیز هستیم از بشر
در عالم تاریک و شر

اینجا، نه دیگر، آدم است
اینجا، نه جای، ماندن است

باید به خود آییم کنون
از جهل خود آییم برون

تا لایق جانان شویم
آن دم که جمله جان شویم

مهدی صارمی نژاد

خداوند عاشق God love's

۱۸ بازديد
mehdi sareminezhad/مهدی صارمی نژاد

 
برایش هزاران تعریف است.
وابستگی عاطفی،
الحاق دو روح،
رسیدن به معنویت،
سکس،
دوست داشتن عمیق،
و
هزاران تعریف دیگر.
 
در ذهنم تعریف دیگری یافته.
عشق یعنی...
ع:عاقلانه ببین
ش:شاعرانه سخن گو
ق:قلبت را هدیه کن
 
آری اینگونه است که خداوند ما را به عشق فرا میخواند و از ما عشق را طلب میکند.
باید
 با عقل او را یافت.
با زیباترین کلام او را خواند.
با قلب منتظرش ماند.
 
خداوند عاشق است،
ما معشوق
 
کمی عاشق شدن را تجربه کنیم


مهدی صارمی نژاد

دنیا world

۲۴ بازديد
مهدی صارمی نژاد//sareminezhadدنیا
گول دنیا را نخور، هرچند عادت میشود

چون به حس خود ببالی، هم خجالت میشود

این جهان سست عنصر گرچه دارد رنگ و رو
چون به غفلت بگذرانی عشق نفرت میشود

گر به مکنت، جایگاهی ساختی از خشت و کاه
عاقبت این قصر ایمن، زود ویران میشود

گول جسمت را نخور، انسان به آنی مرده است
چون به دریا هم بنازی، خشک و حیران میشود

روزگاری بود آنجا مردمان در فکر هم
قلب هم تنها بماند همچو یک سنگ میشود

مهدی صارمی نژاد

ستار

۲۹ بازديد
مهدی صارمی نژاد-mehdisareminezhad
س ت ا ر


خداوند میخندید،
فرشتگان میچرخیدند،
کائنات غرق در شادی بود.
گویی اتفاقی رقم خورده بود.
آری؛
انسانی به اختیار،
نگه داشته بود آبرویی،
از خلق خدا،
برای خدا.

خداوند او را خطاب نمود؛
ای بنده من،
من تو را بقدر آسمانها و زمین دوست دارم.
بگو چه میخوایی؟

در جوابش؛
فرشتگان گریستند.
کوه ها در زمین فرو رفتند.
آبها بخار شدند در آسمان.
و
شیطان مبهوت ماند.

او از خداوند ٤ چیز درخواست نمود؛( س ت ا ر )
1. سطرهای نامه اعمال انسانها را در صورت مخدوش بودن با سرعت بخواند.
2. تا به موضوع ناراحت کننده ایی برخورد از آن بگذرد.
3. آنجا که غلط نوشته شده پاک کند و درستی را جایگزین سازد.
4. روی پرونده را مهر مورد تایید است بزند.


تا روز حساب؛
حساب
ذی حساب
از
صاحب حساب
جدا نشود،
آنوقت بدهی ها شمارش گردد.


کمی ستار بودن را تجربه کنیم.

مهدی صارمی نژاد

تفسیر «بسم الله الرحمن الرحیم»

۳۱ بازديد
 مهدی صارمی نژاد-sareminezhad

●○●○●○●○●○●○●○●○
 
بسم الله الرحمن الرحیم 
 
سخنانی پیرامون لوح محفوظ و لوح محو و اثبات عرض شد. هر چیزی 
،هم لوح محفوظ دارد هم لوح محو اثبات.
 
عرض شد که نظام تکوین لوح محفوظ خداست. چنان که نفس ناطقه انسانی و قرآن هم لوح محفوظ الهی است و همانطور که لوح محفوظ قرآن قابل تحریف نیست لوح نظام تکوین و نفس ناطقه هم قابل تحریف نیست.
 
لوح محفوظ لوحی است که همه اسما و صفات و همه حقایق عوالم غیب از او ساطع می شود.
 
اگر نظام هستی را به عنوان اینکه یکی از عوالم وجودی بخواهیم در نظر بگیریم، لوح محو و اثبات است که در جلسه قبل توضیح داده شد. قرآن هم لوح محو و اثبات دارد، چنانکه گاهی از بهشت سخن می گوید، گاهی از جهنم. گاهی از آسمان، گاهی از زمین. نفس ناطقه هم لوح محو و اثبات دارد. به این صورت که از ابتدای کودکی هر چه تحصیل کرده ایی در جان شما محو است، وقتی به یاد می آوری اثبات است و به محض اینکه بعدی را به یاد می آوری، قبلی محو می شود.
 
از طرفی هم نظام هستی، نفس ناطقه و قرآن لوح محفوظ است. 
اگر علم نداشته باشیم و جاهل باشیم، نمی توان یک لباس دوخت، چرا که نمی توان اندازه گرفت، برش داد، دوخت. جناب خیاط به صورت اتفاقی یک لباس را ندوخته بلکه از روی علم و اراده و قدرت و اختیار بوده. حال گوش و چشم و آسمان و زمین و ستارگان و غیره با این نظم از روی جهل بوده یا علم؟!
 
اگر می بینیم،می شنویم، می بوییم، قدرت داریم، اراده داریم و اگر خورشید نور می دهد، زمین می گردد، درختان می روید، آب تشنگی را برطرف می کند، همه و همه دائما دارند توانایی خود را از اسماء الله می گیرند.... همه دائما بسم الله الرحمن الرحیم می گویند... بسم الله الرحمن الرحیم دائما در کار است.
 
شخصی که از دنیا رفته است، گوش او سالم است پس چرا نمی شنود. خود گوش پاسخ می دهد که صفت سمیع بودن را من از نفس ناطقه می گرفتم. از نفس ناطقه می پرسی که تو می شنیدی؟ در ابتدا پاسخ می دهد بله ولی وقتی قوی تر شد و بالا رفت می گوید نه. بلکه حقیقتی در متن ذات من است که تا بخواهم بگویم من شنونده هستم، می بینم شنود اوست. از آن حقیقت بالا می گویی شنونده شما هستید می گوید بله و این شنوندگی عین ذات من است و از کسی نگرفتم.
 
همه در دژ سلام و سلامت هستند و در نهایت بهترین نحو خلقت اند. طوری ستارگان در آسمان قرار گرفته شده که تمام توانایی های ما از آن هاست و می شود مثلا یک میلیون سال قبل و بعد را پیش بینی کرد.( صوت گوش داده شود). پیش خودمان می گوییم ستارگان به این دوری چه ربطی به ما دارد. این حرف ما مثل یک پشه می ماند که در یک حسینیه می گردد و می گویید این ستون و آن ستون و این سقف و منبر و برق و غیره به هم هیچ ربطی ندارند‌. ولی شما که در افق اعلا قرار دارید به پشه می گویید این ها همه به هم ربط دارد تو خود را بالا بکش تا بدانی.
 
عرض شد بسم الله الرحمن الرحیم وجود واحد است. بسم الله الرحمن الرحیم در یک جا تجلی می کند می شود آسمان، در جای دیگر دریا، در جای دیگر جنگل، در جای دیگر گرگ.

مهدی صارمی نژاد

خشم anger

۲۹ بازديد
مهدی صارمی نژاد-ناجی بلاگ

خشم کنترل نمیخواد
نگرش میخواد
خشم در برابر ناحق یعنی ضعف
خشم در برابر حق یعنی گمراهی
در برابر ضعیف یعنی پستی
در برابر قدرتمند یعنی حقارت
در برابر نفس یعنی انسانیت

بجای کنترل خشم
به دنبال رهایی از نفس بگرد

مهدی صارمی نژاد