سه شنبه ۰۸ اسفند ۰۲ | ۱۶:۴۲ ۲۸ بازديد
جهان
نیک باشد عاقبت، راحت بدون
سه شنبه ۰۱ اسفند ۰۲ | ۱۷:۱۵ ۵۴ بازديد
تولد
مدتی این آمدن تاخیر شد
مهلتی بایست تا خون، شیر شد
مدتی از بهر آن نیکو سرشت
مهلتی کز خونِ دل باید نوشت
ما نهان بودیم، نبودیم آشکار
ما نبودیم و بودیم در کشتزار
ما گمان بردیم، خود زارع بودیم
ما به بد پنداشتیم خالق موِ ایم
خلقِ آدم خدا از سر گرفت
خلقتش از دیگران را وا گرفت
پس به آدم داد فرمانی دگر
گفت، از تو خلق خواهد شد بشر
تخم را اول خدا در او نهاد
کِشت را آنگاه، به حوا وانهاد
داد پیغامی دگر رب حمید
گفت از نسلت اثر آید پدید
بی اثر نبوَد وجود هر بشر
در جهانی دیگر و کاری دگر
از پدر آید پدید فرزند خاک
گر که باشد نطفه اش از شیر پاک
نسل آدم تا به آنجایی رسد
جنگ هفتاد و دو ملت سر کشد
آدم امروز نِی آن آدم است
کی نشانی از پدر در این من است
ما ز بند ناف مادر رسته ایم
ما به دنیا، بند نافی بسته ایم
ای عجب از آدم اکنون و نیز
ای عجب از عالم دنیای ریز
مهدی صارمی نژاد
سه شنبه ۲۴ بهمن ۰۲ | ۱۲:۵۴ ۲۵ بازديد
مدتی درگیر یک احساس خوب
سرخوش و مست مصلای وجوب
دیدگانم شوق یک فردای ناب
دیدن آن جنت مافوق خواب
در تمام مدت عمر حقیر
در گمان دیدن آن بی نظیر
سخت در آن پیله تاریک و گرم
می تنیدم دور خود آن تار نرم
فکر میکردم در آن پایان کار
کرم نمی مانم، پرم پروانه وار
کاش می دانستم این در خود شدن
این منیّت دور خود قائل شدن
جز تباهی هیچ نِی دارد اثر
جز پشیمانی ندارد بر بشر
تا زمانیکه دلم درگیر اوست
چشم من پاگیر این دنیای اوست
نیست امیدی بدان فردای خاک
این نباشد سیر آن پروانه، پاک
سرخوش و مست مصلای وجوب
دیدگانم شوق یک فردای ناب
دیدن آن جنت مافوق خواب
در تمام مدت عمر حقیر
در گمان دیدن آن بی نظیر
سخت در آن پیله تاریک و گرم
می تنیدم دور خود آن تار نرم
فکر میکردم در آن پایان کار
کرم نمی مانم، پرم پروانه وار
کاش می دانستم این در خود شدن
این منیّت دور خود قائل شدن
جز تباهی هیچ نِی دارد اثر
جز پشیمانی ندارد بر بشر
تا زمانیکه دلم درگیر اوست
چشم من پاگیر این دنیای اوست
نیست امیدی بدان فردای خاک
این نباشد سیر آن پروانه، پاک
مهدی صارمی نژاد
شنبه ۱۴ بهمن ۰۲ | ۱۷:۱۸ ۲۵ بازديد
خواب در بیداری
مدتی پیش در پی یک اتفاق
خواب دیدم قلب خود را در فراق
سالها بود فکر میکردم خدا
خوب و بد را در جهان کرده جدا
چشم من بیدار و عقلم خفته بود
قلب من هشیار و نبضم رفته بود
مرده بودم؛ خواب بود بیداریم
بغض بودم؛ اشک بود آزادیم
سالها بر قلب دنیا می گذشت
بارها در ارتباط دوست،شکست
لحظه ای تنها نبودم با خودم
بودم و گویی نبودم با خودم
من گذشتم از خودم،گشتم جدا
عشق را عاشق ندارد ادعا
من کجا و آن همه احساس پاک
پارچه ی اعیان ندارد هیچ چاک
پیله ی انسان، این سان بودن است
اسب را بیند بازهم گوید خر است
در توانم نیست پرواز بلند
در خیالم مرغ جانم می پرد
این کجا و آن پریدنهای ناب
کی عقاب ها میخوردند دانه و آب
من چه می اندیشم و جانان چِرا
فرق شیر و گوسفندان از چَرا
لیک اکنون با خودم تنها شدم
چون ببستم چشم خود بینا شدم
چشم خود را با گهر بینا کنید
چون به خود آئید آن پیدا کنید
چون که شه باشید بر مُلک وجود
دست و پاتان چون غلام اندر سجود
نیز آن پیشانی بالا بلند
در اسارت می برد دنیا به بند
من غلام نفس خود بودم ولی
عشق تو سرگشته کردم ای ولی
چون که گشتم در خودم حیران و مست
آب از بالا فرود آمد به پست
هر کسی دستی بگیرد در زمین
دستگیرش می کند او را یقین
هر کسی هم آبرو گیرد ز خلق
گفتنش سخت است با الطاف حق
گر به انگشت اشاره بنگریم
یک به سه خوردیم و افسوس می بریم
آنکه انسان نام داشت من نیستم
چونکه در نسیانیم من زیستم
پس بیا پیمان نو با خود کنیم
از گناه دیگران چشم وا کنیم
هر که دزدد چشم خود را از نگاه
او به نزد شاه آید بیگناه
پس خدا را یاد کن هر لحظه ات
چونکه از یادت رود در خاطر اَت
مهدی صارمی نژاد
دوشنبه ۲۰ آذر ۰۲ | ۲۱:۳۷ ۱۸ بازديد
زخم ها
هیچوقت بخاطر جای زخم هایی که زندگی روی بدنتون گذاشته خجالت نکشید.
این جای زخم ها یعنی درد تمام شده و روی زخمتون هم بسته شده، پس حالا با تجربه تری ....
مهدی صارمی نژاد
هیچوقت بخاطر جای زخم هایی که زندگی روی بدنتون گذاشته خجالت نکشید.
این جای زخم ها یعنی درد تمام شده و روی زخمتون هم بسته شده، پس حالا با تجربه تری ....
مهدی صارمی نژاد
سه شنبه ۱۴ آذر ۰۲ | ۱۸:۰۶ ۲۶ بازديد
طرد شدن
فرقی نمی کنه بی محلی و طردشدن از طرف دوست و آشنا باشه یا یک غریبه.حتی خیلی فرقی نمی کنه این رفتار دلیل جدی و مهمی داره یا به خاطر اتفاقی پیش پا افتاده باشه.تنها چیزی که واقعأ اهمیت داره اینه که وقتی کسی رو نادیده میگیرین، حسابی « دردش » می گیره.
مهدی صارمی نژاد
فرقی نمی کنه بی محلی و طردشدن از طرف دوست و آشنا باشه یا یک غریبه.حتی خیلی فرقی نمی کنه این رفتار دلیل جدی و مهمی داره یا به خاطر اتفاقی پیش پا افتاده باشه.تنها چیزی که واقعأ اهمیت داره اینه که وقتی کسی رو نادیده میگیرین، حسابی « دردش » می گیره.
مهدی صارمی نژاد
دوشنبه ۱۳ آذر ۰۲ | ۲۳:۲۲ ۱۵ بازديد
دوشنبه ۰۶ آذر ۰۲ | ۱۰:۱۰ ۱۷ بازديد
توبه
جز یاد تو دل به هرچه بستم، توبه
بی ذکر تو هرکجا نشستم، توبه
در حضرت تو توبه شکستم صد بار
زین توبه که صد بار شکستم، توبه
هر کس که ندای دوست را نشناسد
چون دوست شود به هرکسی، آن توبه
هر کس که به ما گشت بسی، نزدیک تر
پس خنجر او بیش برد، پس توبه
من قدر تو را در این زمان، نشناختم
گر دل به کسی بجز تو بستم، توبه
مهدی صارمی نژاد
یکشنبه ۰۵ آذر ۰۲ | ۱۴:۰۶ ۱۶ بازديد
رهایم کن
خشم، نشون دادن هیجان منفی به دیگران.
غم، نشون دادن دلخوری از شرایط و آدمهاست.
شادی، بیان احساسات در لحظه هست.
اما...
تهمت زدن و غیبت کردن، نه تنها بیان هیچ احساسی نیست، بلکه پر کردن گنجایش ظرفیت مغزی خودمون از آشغالهای کثیف و بدرد نخوره.
خود دانی!
جمعه ۰۳ آذر ۰۲ | ۱۹:۱۸ ۱۶ بازديد
طریقت ذهن
برای رسیدن به هر هدفی مسیری مشخص میشود.
برای رسیدن به ذهن توانمند نیز طریقت هشیاری نیاز است. انسان هشیار هرگز کوله بار رسیدن به مقصد اهدافش را
با کینه و خشم و نفرت پر نمیکنه، زیرا هر چه کوله ی تو سنگین تر شود سرعتت کند تر میشود.
مهدی صارمی نژاد